پرونده اش را زیر بغلش
گذاشتند و بیرونش کردند ناظم با رنگ قرمز و چهره برافروخته فریاد کشید :
بهت گفته باشم ، تو
هیچی نمی شی ، هیچی مجتبی نگاهی به همکلاسی هایش انداخت ، آب دهانش را قورت داد
خواست چیزی بگوید اما ، سرش را پایین انداخت و رفت.
برگه مجتبی ، دست به
دست بین معلم ها می گشت اشک و خنده دبیران در هم آمیخته بود امتحان ریاضی ثلث اول
:
سئوال : یک مثال برای
مجموعه تهی نام ببرید
جواب : مجموعه آدم های خوشبخت فامیل ما
سئوال : عضو خنثی در
جمع کدام است ؟
جواب : حاج محمود آقا ، شوهر خاله ریحانه که بود و نبودش در جمع
خانواده هیج تاثیری ندارد و گره ای از کار هیچ کس باز نمی کند
ادامه مطلب ...